چاقی یکی از بزرگترین مشکلات سلامتی عصر حاضر بهشمار میرود. اما آیا میدانید از نظر علمی، چه زمانی چاق تلقی میشوید؟ در این مقاله، تعریف دقیق چاقی، روشهای تشخیص آن و عوامل ایجادکننده این مشکل سلامتی را بررسی خواهیم کرد.
طبق آخرین آمار سازمان جهانی بهداشت، در سال ۲۰۲۲، بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان با چاقی دستوپنجه نرم میکنند و شیوع جهانی آن از سال ۱۹۷۵ تقریباً سه برابر شده است. این افزایش چشمگیر، چاقی را به یکی از بزرگترین چالشهای سلامت عمومی قرن ۲۱ تبدیل کرده است.
چاقی را میتوان به بهترین شکل، مازاد چربی بدن دانست که سلامت فرد را تهدید میکند. این عارضه در نتیجه دریافت کالری بیشتر از میزان مصرف آن ایجاد میشود و همین عدم تعادل، در نهایت منجر به افزایش وزن میشود. از دیدگاه پزشکی، چاقی یک بیماری مزمن و چندعاملی است که عوامل ژنتیکی، فیزیولوژیکی، محیطی و رفتاری در بروز آن نقش دارند. بافت چربی نهتنها یک انبار انرژی است، بلکه بهعنوان یک اندام درونریز فعال عمل میکند و هورمونها و سیتوکینهایی ترشح میکند که بر متابولیسم، سیستم ایمنی و التهاب بدن تأثیر میگذارند.
از نظر بالینی، چاقی در بزرگسالان را میتوان با استفاده از شاخص توده بدنی یا BMI تعریف کرد. این شاخص از طریق تقسیم وزن فرد (به کیلوگرم) بر مجذور قد (به متر) محاسبه میشود. BMI شاخصی ساده و کاربردی برای ارزیابی وضعیت وزن در جمعیتهای بزرگ فراهم میآورد.
طبقهبندی BMI در بزرگسالان به شرح زیر است:
BMI کمتر از 5/۱۸: کمبود وزن
BMI بین 5/۱۸ تا 9/۲۴: وزن سالم
BMI بین ۲۵ تا 9/۲۹: اضافهوزن
BMI بین ۳۰ تا 9/۳۴: چاقی درجه ۱
BMI بین ۳۵ تا 9/۳۹: چاقی درجه ۲
BMI ۴۰ و بیشتر: چاقی مفرط یا درجه ۳
شایان ذکر است که BMI یک شاخص کامل نیست. این شاخص قادر به تشخیص تفاوت بین چربی و عضله نیست و ممکن است در ورزشکاران، سالمندان یا افرادی با ساختار بدنی غیرمعمول، نتایج گمراهکنندهای ارائه دهد. همچنین، آستانههای BMI در جمعیتهای مختلف، متفاوت است. برای مثال، در جمعیت آسیایی، BMI بیشتر از ۲۳ اضافهوزن و بیشتر از 5/۲۷ چاقی محسوب میشود؛ زیرا آسیاییها در سطوح پایینتر BMI نیز در معرض خطرات مشابه بیماریها قرار دارند.
برخلاف بزرگسالان، چاقی در دوران کودکی و نوجوانی براساس صدکهای رشد تعریف میشود. طبق دستورالعملهای CDC و WHO، طبقهبندی چاقی در کودکان و نوجوانان به شرح زیر است:
BMI بین صدک ۸۵ تا ۹۵: اضافهوزن
BMI بالای صدک ۹۵: چاقی
BMI بالای صدک ۹۹: چاقی شدید
این معیارها با در نظر گرفتن سن و جنسیت کودک تعیین میشوند. چاقی در دوران کودکی با افزایش خطر چاقی در بزرگسالی و شروع زودرس بیماریهایی مانند دیابت نوع ۲ و بیماریهای قلبیعروقی همراه است.
علاوهبر BMI، روشهای دقیقتری برای ارزیابی ترکیب بدن و توزیع چربی وجود دارد که عبارتاند از:
اندازهگیری دور کمر: دور کمر بیش از ۱۰۲ سانتیمتر (۴۰ اینچ) در مردان و ۸۸ سانتیمتر (۳۵ اینچ) در زنان، نشاندهنده چاقی شکمی است. چاقی شکمی با تجمع چربی احشایی (اطراف اندامهای داخلی) مرتبط است و حتی در افرادی با BMI طبیعی، خطر بیشتری برای بیماریهای متابولیک ایجاد میکند. اخیراً مشخص شده است که گاهی دور کمر نسبت به BMI، شاخص بهتری برای ارزیابی خطرات سلامتی است.
نسبت دور کمر به دور باسن (WHR): این نسبت باید برای مردان کمتر از 9/۰ و برای زنان کمتر از ۸۵/0 باشد. WHR معیاری برای تعیین توزیع چربی در بدن است و میتواند بین چاقی نوع سیبی (چاقی شکمی) و چاقی نوع گلابی (ذخیره چربی در رانها و باسن) تمایز قائل شود. چاقی نوع سیبی بیشتر با بیماریهای قلبی-عروقی و متابولیک مرتبط است.
اندازهگیری دقیقتر چربی بدن: بهترین و دقیقترین روشهای اندازهگیری چربی بدن عبارتاند از:
اسکن DEXA (جذبسنجی اشعه ایکس با انرژی دوگانه): دقیقترین روشی که توزیع چربی، عضله و استخوان را در بدن اندازهگیری میکند.
بیوامپدانس (BIA): روشی نسبتاً ارزان و در دسترس که از جریان الکتریکی ضعیف برای تخمین چربی بدن استفاده میکند و به میزان آب بدن وابسته است.
کالیبر چربی پوستی: روشی سریع و ارزان که ضخامت چین پوستی را در نقاط مختلف بدن اندازهگیری میکند.
تصویربرداری MRI و CT: روشهایی که امکان تشخیص دقیق بین چربی زیرپوستی و چربی احشایی را فراهم میکند.
بهطورکلی، چربی بدن بیش از 25% در مردان و 32% در زنان، چاقی را مشخص میکند.
پدیدههای «چاقی متابولیک سالم» (MHO) و «وزن طبیعی متابولیک ناسالم» (MUNW) نشان میدهند که وضعیت افراد باید فراتر از BMI ارزیابی شود.
چاقی متابولیک سالم (MHO): افرادی که BMI آنها بیشتر از ۳۰ است، اما هیچگونه بیماری متابولیکی مانند مقاومت به انسولین، دیسلیپیدمی یا فشارخون بالا ندارند (حدود 10 تا 30% از بزرگسالان چاق).
وزن طبیعی متابولیک ناسالم (MUNW): افرادی که BMI طبیعی دارند، اما به بیماریهای متابولیک مبتلا هستند و در معرض خطر بیشتری برای بیماریهای قلبی-عروقی قرار دارند.
این تفاوتها بر اهمیت ارزیابی کامل سلامت متابولیک علاوهبر توجه به BMI تأکید میکند.
علل چاقی پیچیده و چندوجهی هستند و شامل موارد زیر میشوند:
ژنتیک حدود ۷۰ درصد در استعداد ابتلا به چاقی نقش دارد. مطالعات گسترده ژنوم (GWAS) بیش از ۶۰۰ ژن مرتبط با چاقی را شناسایی کردهاند. ژنهایی مانند FTO، MC4R و POMC بر اشتها، متابولیسم و ذخیره چربی تأثیر میگذارند. تغییرات اپیژنتیکی نیز حائز اهمیت هستند. این تغییرات بهدلیل عوامل محیطی مانند تغذیه مادر در دوران بارداری رخ میدهند و ممکن است نحوه بیان ژن را بدون تغییر در توالی DNA تغییر دهند. مطالعات نشان دادهاند کودکانی که مادرانشان در دوران بارداری تغذیه نامناسب (کم یا زیاد) داشتهاند، بیشتر در معرض خطر چاقی قرار دارند.
میکروبیوم روده در متابولیسم، استخراج انرژی از غذا و ذخیره چربی نقشی حیاتی ایفا میکند. تحقیقات نشان دادهاند افراد چاق و لاغر الگوهای میکروبیوم روده متفاوتی دارند. برخی باکتریها، مانند Firmicutes انرژی بیشتری از غذا استخراج میکنند، درحالیکه Bacteroidetes با وزن کمتر مرتبط هستند. مصرف آنتیبیوتیکها، نوع رژیم غذایی و تغذیه با شیر خشک همگی بر میکروبیوم روده تأثیر میگذارند.
رژیم غذایی: مصرف غذاهای فوق فراوریشده با تراکم انرژی زیاد و حاوی قندهای افزوده یکی از مهمترین دلایل بحران چاقی است. این غذاها سرشار از قند، چربی و نمک و درعینحال کمفیبر هستند که منجر به مصرف بیش از حد کالری میشوند.
بیتحرکی: بیشتر مشاغل امروزی فعالیت بدنی کمی دارند و زمان نشستن روزانه اغلب از ۸ ساعت فراتر میرود. حتی افرادی که بهطور منظم ورزش میکنند، اما بقیه روز را مینشینند، در معرض خطر قرار دارند.
اختلالات خواب: کمبود خواب (کمتر از ۷ ساعت در شب) تعادل هورمونهای لپتین (از عوامل کاهش اشتها) و گرلین (تحریککننده اشتها) را مختل میکند که منجر به افزایش احساس گرسنگی و دریافت کالری بیشتر میشود. الگوهای خواب نامنظم و شیفت کاری نیز با افزایش خطر چاقی مرتبط هستند.
استرس: استرس مزمن باعث افزایش ترشح هورمون کورتیزول میشود که میل به مصرف غذاهای پرکالری را افزایش میدهد و ذخیره چربی را در ناحیه شکم بیشتر میکند.
سموم محیطی مانند بیسفنول A (BPA)، فتالاتها و آفتکشها میتوانند عملکرد سیستم درونریز بدن را مختل کنند. این مواد شیمیایی که «چاقکنندهها» نیز نامیده میشوند، بر متابولیسم چربی، سلولهای بنیادی چربی و احساس گرسنگی تأثیر میگذارند. تحقیقات نشان دادهاند قرار گرفتن در معرض این مواد در دوران جنینی و اوایل کودکی، خطر ابتلا به چاقی را افزایش میدهد.
اختلالات هورمونی مانند کمکاری تیروئید، سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS)، سندرم کوشینگ و مقاومت به انسولین ممکن است منجر به چاقی شوند. هورمونهای مختلفی در تنظیم وزن نقش دارند، ازجمله:
لپتین: هورمونی که از بافت چربی آزاد میشود و احساس سیری را تنظیم میکند.
گرلین: هورمونی که از معده ترشح میشود و احساس گرسنگی را القا میکند.
آدیپونکتین: تنظیمکننده حساسیت به انسولین و متابولیسم چربی.
در چاقی مزمن، مقاومت به لپتین ایجاد میشود که مکانیسمهای سیری و تنظیم وزن را مختل میکند.
۶. داروها: برخی داروها ازجمله کورتیکواستروئیدها، آنتیسایکوتیکهای آتیپیک (مانند کلوزاپین و اولانزاپین)، ضدافسردگیها (مانند آمیتریپتیلین و میرتازاپین)، ضدتشنجها (مانند سدیم والپروات و کاربامازپین) و داروهای ضد دیابت (مانند انسولین و سولفونیلاورهها) ممکن است باعث افزایش وزن قابل توجهی شوند.
چاقی با التهاب مزمن و خفیف در بدن همراه است که یکی از دلایل اصلی بروز عوارض چاقی بهشمار میرود. بافت چربی، بهویژه چربی احشایی، سیتوکینهای التهابی مانند TNF-α، IL-6 و CRP ترشح میکند. این التهاب مزمن منجر به مقاومت به انسولین، آسیب به عروق خونی و افزایش احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی، دیابت و حتی سرطان میشود. در افراد چاق، ماکروفاژهای موجود در بافت چربی از حالت ضدالتهابی (M2) به حالت پیشالتهابی (M1) تغییر میکنند و این تغییر نقش مهمی در التهاب سیستمیک ایفا میکند. این یافتهها زمینهساز شناسایی روشهای درمانی جدید و هدفمند برای کنترل چاقی و عوارض آن شدهاند.
چاقی خطر ابتلا به بیماریهای مختلف را بهطور چشمگیری افزایش میدهد، ازجمله:
بیماریهای قلبی-عروقی: چاقی خطر ابتلا به فشارخون بالا، بیماری عروق کرونر و سکته مغزی را ۲ تا ۳ برابر افزایش میدهد. چربی احشایی با آزادسازی سیتوکینهای التهابی، به دیواره داخلی عروق (اندوتلیوم) آسیب میرساند.
دیابت نوع ۲: چاقی شکمی عمدتاً بهدلیل مقاومت به انسولین ایجاد میشود و حدود 90% بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲، چاق یا دارای اضافهوزن هستند.
سرطان: چاقی با افزایش ۴۰ درصدی خطر ابتلا به انواع سرطانها ازجمله سرطان پستان (پس از یائسگی)، کولورکتال، کلیه، مری، لوزالمعده و آندومتر مرتبط است. مکانیسمهای دخیل در این ارتباط شامل التهاب مزمن، افزایش سطح هورمون استروژن و فاکتورهای رشد شبهانسولین است.
بیماری کبد چرب مرتبط با اختلال متابولیک (MAFLD): این بیماری در حدود 90% از افراد چاق دیده میشود و ممکن است به استئاتوهپاتیت مرتبط با اختلال متابولیک (MASH)، فیبروز و حتی سیروز کبدی پیشرفت کند.
مشکلات تنفسی: آپنه انسدادی حین خواب، سندرم هیپوونتیلاسیون چاقی و آسم در افراد چاق شایعتر است.
مشکلات مفصلی: بهازای هر یک کیلوگرم افزایش وزن، حدود ۴ برابر فشار اضافی به مفاصل زانو وارد میشود که منجر به استئوآرتریت زودرس میشود.
اختلالات روانی: بیماران چاق 55% بیشتر احتمال دارد افسردگی را تجربه کنند. تعامل دوطرفهای بین چاقی و اختلالات روانی وجود دارد.
چاقی نوعی بیماری پیچیده و چندعاملی است که در نتیجه تعامل بین عوامل ژنتیکی، محیطی، رفتاری و فیزیولوژیکی ایجاد میشود. BMI (بیشتر از ۳۰) یک معیار ساده برای تشخیص چاقی است، اما ابزارهای پیشرفتهتری مانند اندازهگیری دور کمر، نسبت WHR و محاسبه درصد چربی بدن میتوانند ارزیابیهای دقیقتری ارائه دهند.
درک عمیقتر مکانیسمهای بیماریزایی چاقی، بهویژه جنبههای التهابی، نقش میکروبیوم روده و عوامل اپیژنتیکی، منجر به توسعه گزینههای درمانی جدیدتر و شخصیسازیشدهتری شده است. چاقی فراتر از یک مسئله ظاهری است. چاقی یک وضعیت پزشکی است که خطر ابتلا به بیماریهای متعددی را افزایش میدهد.
همگام با افزایش شیوع جهانی چاقی، افزایش آگاهی عمومی، آموزش سبک زندگی سالم و ایجاد محیطهای حامی انتخابهای سالم اهمیت ویژهای دارد. علاوهبر این، تغییر در نگرش اجتماعی نسبت به افراد چاق، میتواند انگ اجتماعی ناشی از آن را کاهش دهد و به افراد مبتلا کمک کند تا با اعتمادبهنفس بیشتری بهدنبال کمک و درمان باشند.